تب خیلی خیلی زیاد و مریضی-دکتر رسولی-دکتر دایی
شنبه ٩٠/٢/٣١ امروز صبح بابایی رفت و از دکتر رسولی واست وقت گرفت . شما امروز همش تب داشتی غذا هم هیچی نمیخوری. بعد از ظهر ساعت 3 وقت دکتر داشتیم بابا جواد اومد دنبالمون و رفتیم دکتر. آقای دکتر معاینه ات کرد و گفت که گلوت یه کم قرمزه ولی چرک نکرده واسه همین بهت آنتی بیوتیک نداد... وزنت کرد 8.800 شده بودی به دکتر گفتم غذا نمیخوری و همش دوست داری شیر بخوری و وابسته به شیر شدی. برگشت به شوخی بهم گفت :(( باید سینه های بز رو ببندی)) یه کم طول کشید تا بفهمم دکتر چی میگه و منظورش چیه؟؟ ((یعنی من بزم؟)) یه کم دکتر شوخی هست واسه بابایی تعریف کردم دکتر چی بهم گفته بابایی هم عصبانی شد و بهش بر خورد واسه شب هم کارهامون رو کردیم و رفتیم خونه...
نویسنده :
سارا
12:37